اکبر شاه مظلوم !
فرامرز دادرس فرامرز دادرس

هنگامی که اکبر هاشمی بهرمانی، ملقب به رفسنجانی، در ایران همه کاره شد چیزی نگذشت که به لقب اکبر شاه! معروف گشت، درآغاز ظهور اکبر در صحنه سیاسی ایران چون مو به صورت نداشت از سوی مردم  به او لقب " اکبر کوسه " اعطاء شد ، البته اکبر تنها نبود تقریباً همه آخوند ها از کوتاه و بلند، چاق و لاغر هر کدام به فراخور سر و وضع و شخصیت خود، لقبی از مردم ایران دریافت کردند." روباه مکار" لقب آیت الله بهشتی شد، و پس از کشته شدن در انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی ملقب به " شهید مظلوم " گردید، لقب " گربه نره " به آیت الله منتظری رسید و مردم به دیگر آخوند ها هم القابی اعطاء کردند.

یک لطیفه هم نقل شد که بعله در سفری به چین آیات الله بهشتی، موسوی اردبیلی  و رفسنجانی را مترجم چینی به مقامات آن کشور به ترتیب چنین معرفی کرد؛ " جیب چون بانک " ، " کون چون تانک"  و" رو چون کون " واشاره به این داشت که جیب های آقای بهشتی چون بانک پر پول است و نشیمن آقای موسوی اردبیلی چون تانک بزرگ و با صلابت است و صورت آقای رفسنجانی هم چون پوست نشیمنگاه صاف و بی مو می باشد. بعد ها که نقش آقای رفسنجانی درجنایات حکومت اسلامی افشا گردید مردم او را " رسماً جانی " نامیدند. بازهم شنیده شد که روزی چند نفر در باغ های پسته رفسنجان به ملاقات مادر بیمار آقای رفسنجانی می روند و ضمن احوالپرسی از ایشان احوال پسرش را که اکنون بر مسند ریاست جمهوری تکیه زده بود جویا می گردند و آن پیرزن هم با لهجه روستایی خود پاسخ می دهد؛ « مگن اکبر رفته تهرون شاه شده» ! جریان شاه شدن اکبر را هم برخی از مقامات آمریکایی آن زمان تکرار کردند و سفیهانه پذیرفتند.

چندی پیش شخصی با نام مستعار" کهلیلی " از عوامل نفوذی سازمان اطلاعاتی آمریکا " سیا " در سپاه پاسداران کتابی نوشت ودر آن به این موضوع اشاره کرد.

البته غرض از این همه صغری و کبری چیدن که اهل کتاب و قلم  به آن مقدمه یا پیشگفتار می گویند این است که چند روز پیش در سایت اینترنتی بنگاه سخن پراکنی انگلستان " بی بی سی " نوشتند که مهدی هاشمی، پسر آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، در نامه ای به آخوند غلامحسین اژه ای، دادستان انقلاب گله کرده و گفته است ؛ هر بار احتمال بازگشت او به کشور جدی می شود " شانتاژهای " سیاسی در داخل افزایش می یابد. هدف " پدر مظلوم " من است.

یک لقب دیگر هم به القاب اکبر شاه اضافه شد و آن هم لقب " مظلوم " وصد البته به دست پسر ایشان آقا مهدی !  البته این مظلوم مثل مظلوم بهشتی که منفجر شد نیست و ایشان" مظلوم در قید حیات" است، بی شک اگرآقای رفسنجانی یکربع ساعت پیش از انفجار، محل را ترک نکرده بود، سی سال پیش شهید مظلوم می شد.

البته به آقا مهدی پسر اکبر شاه مظلوم ! نمی توان ایراد گرفت، خوب پدر این پسر است و از قدیم هم گفته اند؛ پسر کو ندارد نشان از پدر، و یا، پژوهنده را راز با مادر است.

ای کاش همه مظلوم ها مثل بابای ایشان بودند، بی شک اگر آقای خمینی زنده بود و این ماجرا را می شنید طبق عادتی که داشت می گفت « ای کاش من هم مظلوم بودم». البته آدم اگر مظلوم باشد به هیچ روی خوب نیست چون کسی به دادش نمی رسد و باید بسوزد و بسازد و دم بر نیاورد، مگر دری به تخته بخورد و به آلاف و علوف یا به قدرت و مقامی برسد و از مظلومیت رها شود وانتقام خود را بگیرد و شاید حق را به حق دار برساند و غیره... ولی اکبر شاه همه این چیز ها را یکجا و با هم به دست آورد و تا امروز آن ها را هزاران برابر کرده است. اگر مظلوم بودن اینگونه است که آقای رفسنجانی و خاندان ایشان هستند، خیلی ها آرزو دارند مظلوم باشند.

بیش از سی سال است که جان و مال و ناموس مردم ایران در چنگال اختاپوس حکومت اسلامی گرفتار است و در این راستا اکبر شاه و خاندانش نقش بسزائی داشته اند. ثروت های افسانه ای، مشاغل نان و آبدار، دزدی وارتشاء و هزاران فساد و تباهی دیگر تنها  بخش کوچکی از مظلومیت اکبر شاه مظلوم ! بشمار می رود.

زبان در پاسخ آقای مهدی هاشمی قاصر است و تنها می توان گفت؛ این جمله آقای مهدی هاشمی را باید" شوخی بزرگ سال "  نامید و به گوینده آن جایزه بزرگی در حد نوبل و اسکار اعطاء کرد و بعنوان شکستن رکورد " وقاحت " در کتاب گینس رکورد نیز چاپ کرد. خوب هر چه باشد بچه آخوند است.!

 

اول آذر – 22 نوامبر 2010  


November 23rd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی